رأی شماره 839 هیأت عمومی دیوان عدالت اداری، موضوع برقراری بیمه بیکاری در فرض انقضای مدت قرارداد کار موقت

رأی شماره 839 هیأت عمومی دیوان عدالت اداری، موضوع برقراری بیمه بیکاری در فرض انقضای مدت قرارداد کار موقت

رأی شماره 839 هیأت عمومی دیوان عدالت اداری، موضوع برقراری بیمه بیکاری در فرض انقضای مدت قرارداد کار موقت


تاریخ دادنامه: 16/11/1391                        شماره دادنامه: 839               کلاسه پرونده: 91/1233
مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
شاکی: آقای اسحق کرمی
موضوع شکایت و خواسته: اعلام تعارض در آراء صادر شده از شعب دیوان عدالت اداری
گردش کار: آقای اسحق کرمی به موجب دادخواستی اعلام کرده است که شعب دیوان عدالت اداری در خصوص دادخواهی اشخاص به طرفیت سازمان تأمین اجتماعی و به خواسته برقراری بیمه بیکاری در فرض انقضای مدت قرارداد کار موقت آراء معارض صادر کرده اند. بدین نحو که شعبه اول تجدیدنظر دیوان عدالت اداری به موجب دادنامه شماره 1606ـ 29/9/1383 انقضای مدت قرارداد کار موقت را از علل عدم برخورداری از مقرری بیمه بیکاری تلقی نکرده است و حکم به وارد دانستن شکایت صادر کرده است ولی شعبه 9 تجدیدنظر دیوان عدالت اداری به موجب دادنامه شماره 590 ـ 12/4/1384 انقضای مدت قرارداد کار موقت را داخل در موارد مقرر در ماده 2 قانون بیمه بیکاری برای برخورداری از مقرری مذکور تلقی نکرده است. نامبرده با اعلام مراتب رفع تعارض و صدور رأی وحدت رویه را خواستار شده است.
خلاصه آراء به قرار زیر است:
الف: خلاصه رأی شعبه اول تجدیدنظر دیوان عدالت اداری در پرونده شماره ت1/82/900 موضوع دادنامه شماره 1606ـ29/9/1383، مفاداً به شرح زیر است:
استدلال مندرج در رأی معترضٌ به که توسط سازمان تأمین اجتماعی مطرح شده است و بیان شده که شاکی به دلیل اتمام فصل کار اخراج شده است صحیح نیست زیرا کارگر فصلی را حتی در پایان فصل کار نیز نمی توان اخراج کرد و وی می تواند برای فصل کار دیگر در محل کار حاضر شده و کار کند و این که هیأتهای تشخیص و حل اختلاف اخراج وی را موجه اعلام داشته اند بدین لحاظ نبوده است. از طرفی سایر ادعاهای تأمین اجتماعی نیز صحیح نیست زیرا آنجا که بیان شده است وی خارج از مهلت مقرر به هیأت تشخیص مراجعه کرده است موجه نیست چون کارگر در تاریخ 16/1/1378 اخراج و در تاریخ 22/1/1378 به شعبه تشخیص مراجعه و شکوائیه خود را تقدیم داشته است که این مطلب در صدر صورت جلسه هیأت تشخیص درج شده است و در مورد عدم پرداخت حق بیمه وی توسط کارفرما نیز با توجه به ماده 37 قانون تأمین اجتماعی سازمان تأمین اجتماعی مکلف بوده است حق بیمه وی را از کارفرما اخذ کند (در صورت عدم پرداخت کارفرما) و عدم انجام وظایف قانونی کارفرما و تأمین اجتماعی خللی به حقوق بیمه شده وارد نمی آورد. لذا تجدیدنظر خواهی وارد تشخیص و با نقض رأی معترضٌ به با وارد دانستن شکایت شاکی به برقراری مستمری بیکاری تجدیدنظرخواه فوق توسط تأمین اجتماعی حکم صادر می شود. رأی دیوان قطعی است.
ب: خلاصه رأی شعبه نهم تجدیدنظر دیوان عدالت اداری در پرونده کلاسه ت9/83/1833 موضوع دادنامه شماره 590 ـ 12/4/1384، مفاداً به شرح زیر است:
با بررسی محتویات پرونده و مراتب مندرج در لایحه شماره 1551ـ 24/11/1383 سازمان تجدیدنظرخوانده نظر به این که مطابق ماده 2 قانون تأمین اجتماعی، بیکاری از نظر قانونی به بیمه شده ای اطلاق می شود که بدون میل و اراده بیکار شده و آماده کار باشد و با عنایت به این که تجدیدنظر خوانده حسب رأی صادر شده از هیأت تشخیص با اتمام آخرین مدت فصل کار در سال 1377 بیکار شده است و کارفرما وی را اخراج نکرده است و با التفات به این که رأی مورخ 12/3/1378 هیأت حل اختلاف نمی تواند مغایر واقعیت امر باشد بنا به مراتب اعتراض سازمان تجدیدنظرخواه ثابت و وارد تشخیص و ضمن نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته رأی به رد شکایت به کیفیت مطروحه صادر و اعلام می شود. رأی دیوان قطعی است.
هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ یاد شده با حضور رؤسا، مستشاران و دادرسان شعب دیوان تشکیل شد. پس از بحث و بررسی، با اکثریت آراء به شرح آینده به صدور رأی مبادرت می ‎کند.

رأی هیأت عمومی

اولاً: تعارض در مدلول آراء فوق الذکر محرز است.
ثانیاً: با توجه به استدلال مندرج در آراء وحدت رویه شماره 97ـ 4/3/1382 و 8ـ16/1/1383 هیأت عمومی دیوان عدالت اداری، دادنامه شماره 590ـ 12/4/1384 شعبه نهم تجدیدنظر دیوان مبنی بر نقض رأی شعبه 8 بـدوی و صدور حکم بـه رد شکایت، صحیح و منطبق بـا مقررات قانونی تشخیص داده می شود. این رأی به استناد بند 2 ماده 19 و ماده 43 قانون دیوان عدالت اداری برای شعب دیوان و سایر مراجع اداری مربوط در موارد مشابه لازم الاتباع است.

هیأت عمومی دیوان عدالت اداری معاون قضایی دیوان عدالت اداری ـ علی مبشری