• شماره تماس

     

  • آدرس

     

مشاهده سوالات حقوقی با برچسب " مال "

سوال

با سلام بنده مالک یک ساختمان مسکونی و چهار مغازه که در پایین همین ساختمان قراردارد می باشم. ابتدا شروع به ساخت مغازه ها نمودم و به دلیل مشکلات مالی قسمت مسکونی را رها کردم در آن سالها دو باب از مغازه ها را (سال87) به دو نفر اجاره و رهن داده بودم که مبلغ رهن هر دو مغازه که در کنار یکدیگر بود 5 میلیون تومان در مجموع می شد داماد بنده قصد نمود مغازه ی فروش پوشاک تاسیس نماید فلذا به حقیر پیشنهاد نمود این دو مغازه را بعد از اتمام اجاره، به یک مغازه تبدیل شود (به علت کوچک بودن) و در اختیار ایشان بگذارم که به ایشان عنوان نمودم مبلغ رهن دو مغازه را به مستاجرین پرداخت نماید و از مغازه استفاده کند (شایان ذکر است به دلیل روابط خانوداگی،رفاقت و رودربایستی اجاره نامه ایی به صورت مکتوب تنظیم نگردید و در این سالها نیز مبلغ اجاره نیز از ایشان دریافت ننمودم) پس از یک سال ایشان پیشنهاد نمود که از طریق مغازه ای که در آن قرار داشت راهی به سمت زیرزمین ساختمان ایجاد گردید و عملا زیرزمین تبدیل به مغازه گردد که با موافقت شفاهی حقیر ایشان دست به کار شد و راهی را به زیرزمین ساختمان ایجاد و عملا مغازه بالا تبدیل به راهرویی برای ورود به مغازه پایین گردید(نکته قابل تامل اینکه بدلیل اینکه ساختمان و زیرزمین در حالت سفت کاری بود داماد بنده تمام هزینه های ساخت زیرزمین و تجهیز آنجا را خود متقبل گردید و حقیر نیز در ذهن خود در نظر گذراندم که هزینه های انجام شده از جانب ایشان را بعدا به ایشان پرداخت نمایم و ایشان نیز متعاقبا در ذهن خود اینگونه در نظر داشتند که هزینه های انجام شده برای ساخت زیرزمین به عنوان رهن مغازه به مدت چند سال محسوب گردد و حال آنکه هیچگونه صحبتی بین ما در مورد اجاره و رهن زیر زمین به دلیل رفاقت و روابط خانوادگی با یکدیگر رد و بدل نگردید و در مدت دو سال هیچگونه مبلغی دلایلی که قبلا ذکر شد از ایشان دریافت ننمودم تا اینکه پس از دو سال ایشان به دلایلی ورشکسته گردید و مجبوریم شدیم همان مغازه (زیرمین) را به شخص دیگری به مدت سه سال اجاره و رهن دهیم و مبالغ حاصل از آن را به طلبکاران تحویل نماییم پس از اتمام سه سال و خارج شدن مستاجر تصمیم به بستن مغازه و تبدیل آن به زیرزمین مسکونی را نمودم که همین امر باعث ایجاد اختلاف بین حقیر و دامادمان گردید ایشان ادعا دارد به دلیل اینکه مخارج ساخت زیرزمین را پرداخت نموده مغازه (زیرزمین) کماکان در اجاره و رهن ایشان می باشد و بنده می بایست برای بستن مغازه و تبدیل آن به زیرزمین از ایشان کسب اجازه می نمودم و اینکار بنده مصداق تصرف در مال ایشان می باشد، از طرفی بنده نیز با توجه به اینکه مالک آنجا می باشم و مغازه زیرزمین 5 سال در اختیار ایشان بود و در این مدت تمام درآمد آن برای ایشان بوده و از طرفی هیچگونه صحبتی با ایشان در خصوص اجاره و یا رهن آن نزدم نظر ایشان را قبول ندارم. سوالات: 1- آیا ادعای داماد بنده در خصوص رهن و یا اجاره مغازه زیرزمین صحیح می باشد و بنده باید از ایشان برای بستن مغازه اجازه می گرفتم یا نه؟و آیا با اینکار بنده دین شرعی و یا قانونی به ایشان دارم یا خیر؟ 2-از دیگر ادعاهای ایشان این است که با ابتکار ایشان کاربری زیرزمین(160متر) از مسکونی به تجاری تبدیل گشته و متعاقبا، قیمت آن چندین برابر گشته بنابراین می بایست مالک بخشی از زیرزمین باشند،حال سوال این است که به لحاظ قانونی این ادعا درست می باشد. 3-با توجه به اینکه هزینه ساخت زیرزمین را داماد بنده در حدود 8 سال پیش پرداخت نموده و از طرفی 5 سال به صورت مجانی از زیرزمین استفاده نموده، در صورت پرداخت هزینه ساخت به دامادم آیا می بایست مجموع هزینه 8 سال قبل را پرداخت نمایم و یا هزینه روز ساخت زیرزمین را به ایشان پرداخت نمایم.خواهشمندم اگر راه حل قانونی وجود دارد راهنمایی فرمایید.

پاسخ

بسمه تعالی.در پاسخ به سوال فوق، معروض می‌دارد،نظر به اینکه هیچگونه قراردادی اعم از صلح ...

مشاهده پاسخ کامل


سوال

سلام وقت بخیر من قراردادی سازمان بهزیستی هستم با سابقه 17 سال و امسال رای از دیوان عدالت گرفتم برای پیمانی شدن.سوال من اینه چون در سال 93 معاون حوزه ما که متاهل بودن از من خواستگاری کردن و این مسئله باعث ایجاد حرف و حدیث زیاد شد که من معترض شدم به ایشون و خواستم ازشون شکایت کنم که گفتن قصدشون خیر بوده و دیگران حرف دراوردن و من از چندتا از همکارانم که باعث حرف شده بودن بوسیله یه وکیل اظهارنامه فرستادم اداره در همین حد که قضیه جمع شد و حتی حراست یا گزینش هم منو نخواستن و بعد از این ماجرا تا الان با من دوبارهم قرارداد بسته شده یعنی طبق یکی از بندهای قرارداد طبق تائید گزینش قرارداد بسته میشه و تا الان این اتفاق افتاده. پارسال من ازدواج کردم و بدلیل همین حرف و حدیثها از همسرم جدا شدم.سوال من اینه که الان که مراحل گزینش قرار هست انجام بشه آیا بخاطر مسائلی که سال 93 بوده میتونه گزینش رد صلاحیت کنه یا به هر نحوی مانع پیمانی و اخراج و این مسائل بشه و اینکه اگر حرف این موضوع پیش اومد و اون آقا زدن زیر همه کاراشون چی ؟ و اینکه کلا به غیر از پیمانی شدن این مسئله چون مال دوسال قبله میتونه باعث اخراج و اینطور چیزا بشه با توجه به سابقه کارم.چون از اون مسئله 2سال گذشته .خواهش میکنم راهنمایی کنید

پاسخ

باسلام مطابق اظهارات جنابعالی به نظر می رسد مورد شما مشمول موارد ذکر شده در بند 4 ماده 2 قانون گزینش ( اشتهار به فساد اخلاقی و تجاهر به فسق ) و سایر بندهای ماده مذکور که ضوابط عمومی گزینش اخلاقی، اعتقادی و سیاسی را بیان نموده است نمی باشد. لکن در صورتی هم که بر خلاف این ماده شما را در گزینش رد نمودند به استناد ماده 14 قانون گزینش مذکور، می توانید در دو مرحله حداکثر تا دو ماه از تاریخ دریافت حکم به آن اعتراض نمایید. موفق باشید. ...

مشاهده پاسخ کامل


سوال

با سلام مادر بنده در قید حیات می باشد و دچار بیماری آلزایمر است. برادر من با داشتن همسر و یک پسر فوت نمودند. خواهران و برادران من دست نوشته ای تهیه و امضا با اثر انگشت کردند که نسبت به حق ارثی که در آینده بعد از فوت مادرمان به برادر مرحوممان قرار بود برسد ادعایی نخواهند داشت. همچنین نسبت به یک ششم ارثی که از برادر مرحوممان به مادرمان می رسد نیز ادعایی نخواهند داشت. آیا با توجه به اینکه مادر ما در قید حیات است و قانونا ما هیچ اختیاری نسبت به ارثی که در آینده قرار است به ما برسد نداریم این نوشته ارزش قانونی دارد. در ضمن این نوشته دارای تاریخ امروز است. پیشاپیش از راهنمایی جنابعالی کمال تشکر را دارد.

پاسخ

با سلام دوست عزیز ضمن عرض تسلیت .سوال کمی مبهم است .برای مثال اکنون مادر شما از فرزندش ارث می برد نه بالعکس با فرض اینکه شما قصدتان این است که بگویید مبنا را بر فوت مادر قبل از فرزند نمایند و به همان میزان را صلح مشروط نمایند موضوع بحث عقد منجز و معلق و مشروط را مطرح می نماید ...

مشاهده پاسخ کامل


سوال

بسمه تعالی مرحوم پدرم در تابستان 1361 فوت می¬کنند. مرحوم دو منزل مسکونی به ارث می گذارند . یک منزل که مغازه ای هم دارد و قابل سکونت است و منزل دیگر که غیر مسکونی و مخصوص نگهداری احشام است . بعد از فوت پدرم، برادر بزرگم با زن و بچه و مادرم به همراه من و برادر مجرد دیگرم ویک خواهر مطلقه در این منزل سکونت داشتیم. سرپرستی بازماندگان با دو برادر بزرگم بود که در مغازه پدر قصابی داشتند و در منزل دیگر احشام را برای کشتار نگهداری می کردند وتا سال 1366 سرپرستی ما را به عهده داشتند.در سال 1366 بعد از حدود پنج سال از فوت پدر من جهت تقسیم ارث اقدام کردم. وراث جهت کمک به برادران سرپرست تصمیم می گیرند که منازل را به آنها بفروشند. در نشستی با حضور همه فرزندان، منزل احشام به برادر بزرگ فروخته می شود و جهت کمک به ایشان یک سوم حق سهم میت از قیمت منزل کسر می شود وایشان تقبل می کنند به اندازه سهم پدر خیرات کنند. همه صورتجلسه را امضا ء می کنند وقرار می شود با اعتمادی که به برادر بزرگ خانواده داریم ایشان سهم همه را بدهد. منزل دیگر را به برادر دیگرم می فروشیم و سرپرستی بازماندگان به او واگذار می شود.برادربزرگترم در پرداخت سهم ارث اهمال می کنند. از جمله تحت عنوان اینکه از سال 1361 تا 1366 خواهر مطلقه و مادررا سرپرستی کرده و برای ایشان هزینه کرده است ، از دادن سهم ارث ایشان خودداری می کنند .بعد از 3 سال از تقسیم ارث وعدم نگهداری مادر وخواهرم توسط ایشان و برادر دیگرم ، من جهت خرید خانه و رپرستی مادر و خواهرم درخواست سهمم رااز برادر بزرگ می کنم و ایشان عنوان می کنند که شما سهمی ندارید چرا که مخارج دانشگاه شما را در سال های 1362 تا 1366 من داده ام. البته من با پول خود و مقداری قرض یک منزل مسکونی می خرم وتا حدود 10 سال ( تا زمان فوت مادر) سرپرستی مادر و خواهر مطلقه را خود به عنوان وظیفه به عهده می گیرم بالاخره برادرم بدون جلب رضایت وراث(ندادن ارث دو خواهرو مادر ومن ) فوت می¬کنند. ایشان وصیت مکتوبی نمی¬کنند و فرزندانش نقل قول می¬کنند که گفته یک سوم خانه مال پدرم است و برای ایشان خیرات انجام نشده است بعد از فوت برادرم دختربزرگ ایشان که مطلقه است ویک دختر دارد ودختر دیگربرادرم هر سه در خانه بزرگ مذکور زندگی می¬کنند، تحت حمایت کمیته امداد هستند و فامیل هم مخارج ماهانه آنها را متقبل شده است. با وصف اوضاع و احوال این خانواده مسائل زیر مطرح است :1-در زمان سرپرستی خواهر وتحصیل من ، هر دو منزل و مغازه و مانده دارایی پدرتا قبل از تقسیم ارث حدود 5 سال (1361 تا1366 ) و حتی حدود سه سال بعد در اختیار مرحوم برادربزرگم بوده است و بدون اخذ رضایت از فرزندان متوفی از آنها بهره برده است . لذا تامین مخارج سرپرستی خواهر و مادر و من با بهره گیری از دارایی پدر بوده است. از طرفی تقبل بیشتر هزینه ها بعد از فوت پدرم توسط برادر دیگرمان در آن ایام، انجام شده است واین برادر بر حسب وظیفه وجدانی به مادر ، من و خواهر کمک کرده است و ادعایی هم نداشته است. با این اوصاف آیا من و خواهرم سهم ارث طلب داریم یا نه ؟ 2- وضعیت سهم یک سوم پدرمان از خانه که باید خیرات شود،آیا به علت وضع نامناسب مالی فرزندان برادرمرحومم و نداشتن سرپرست شرعا می تواند به آنها برسد؟ و در این صورت آیا رضایت ما بازماندگان لازم است؟ 3- به منظور تامین سهم وراث و جلب رضایت آنها وپرداخت بدهی مرحوم برادرم آیا می شود اقدام به فروش خانه مرحوم برادرم کرد؟البته با شرط تامین مسکن کوچکتردیگر برای فرزندان برادر از طریق سهم ارث ایشان و احیانا کمک دیگر وراث و بخشیدن یک سوم سهم پدر ؟ باتشکر-

پاسخ

شما در صورتی از میزان سهم الارث پدر خود ارث طلبکارید که دلیلی مبنی بر اینکه مخارج شما به عنوان سهم الارثتان پرداخت شده وجود نداشته باشد . اما درخصوص منازل مذکور شما ...

مشاهده پاسخ کامل


سوال

باسلام . پیروسوال قبلی فروشنده یکباب منزل مسکونی به اینجانب درقبال دریافت کل ثمن پس ازاینکه منزل را تسلیم وبه تصرف بنده درامد .بادریافت اظهارنامه رسمی ازطرف بنده مبنی برانتقال سندرسمی منزل فروخته شده به بنده . ایشان با فروشنده قبلی منزل که باهم قرابت سببی نزدیک دارند . به راهنمایی ( یک وکیل که فعلا درحالت تعلیق ازکار میباشد ) و نام نمیبرم . یک قرارداد معاوضه صوری باقید خیار شرط ( شرطی که علی الااطلاق نامبردگان را درفعل حرام رخصت دهد ) وخلافا تاریخ صدر قرارداد را مقدم برمبایعه نامه بنده جهت تاثیر درعمل حقوقی قید میکنند . و باهدف حیله وتقلب به قانون در جهت ابطال مبایعه نامه بنده اقامه دعوی که دادگاه بدوی حکم به صوری بودن قراردادمذکور میدهد . ولی دادگاه تجدیدنظر به خاطر وابستگی فامیلی با وکیل مذکور پرونده را 20 روزه بدون رسیدگی قضایی به استناد شرط بی مدت درقرارداد و بانادیده گرفتن قواعد فقهی لاضرر وغیرو رای بدوی را نقض وحکم به ابطال قراردادمعاوضه ونهایتا مبایعه نامه بنده که هیچ نقش واطلاعی ازمعاوضه نداشته ام صاد مینماید . حال فروشندگان جهت اکل مال بالباطل وبه استناد رای تجدیدنظر مبیع را که درتصرف بنده میباشد وهیچگونه بدهکاری ندارم مطالبه نموده اند . واکنون (1 ) بنده علیه شهود قرارداد که دردادگاه بدوی شهادت کذب دادند رای شهادت کذب انهارا گرفته ام . ( 2 ) یکفقره چک در متن قرارداد مذکور باشماره ومبلغ قید وبین معاوضین رد و بدل شده که با استعلام از بانک چک مندرج درمتن قرارداد درتایخ تنظیم وجود نداشته وطبق استعلام یکماه بعداز تاریخ مبایعه نامه بنده بانک تحویل صاحب حساب نموده وبامبلغ بسیار فاحش نسبت به مبلغ مقید در قراردا د دوسال بعد ازبانک وصول شده که موضوع حکایت از جعلی بودن تاریخ صدر معاوضه نامه دارد ( مستند رای تجدیدنظر ) که مدارک فوق به دادگاهی که مبیع را خواسته اند ارایه شده .اکنون میتوانم علیه متعاقدین قراردادصوری دادخواست حیله وتقلب به قانون وسوء استفاده ازحق قراردادی با تامین خواسته ( ملک خریداری شده ) به همین دادگاه ارایه دهم ؟ لطفا راهنمایی نظر ودستور سرکارخانم دراین موضوع سرمشق خواهد بود . باتشکرفراوان

پاسخ

‌با سلام شما می توانید به استناد مواد قانونی که عینا ذیل مطالب خود ذکر می نمایم و مدارکی که ذکر نمودید شکایت کلاهبرداری و تبانی برای بردن مال غیر مطرح ...

مشاهده پاسخ کامل


سوال

با سلام خسته نباشید پدربزرگم در زمان حیات خود طبق یه تقسیم نامه یا وصیتنامه مقداری از زمینهای خود را در حضور کلیه فرزندانش با مشخص کردن محدوده هر کس تقسیم نمود بعد از فوت ایشان پسر این خانواده با ایجاد درگیری از تحویل این زمین به سایرین امتناع کرد وبا کمک شورای حل اختلاف نامه ی ترک دعوا تنظیم کرد مبنی بر اینکه خواهران کلیه ی سهم خود از قبیل منقول و غیر منقول گرفته اند و در آینده هم ادعای نخواهند داشت :در صورتیکه چیزی تحویل نگرفته بودن همکنون که حق خود را مطالبه کردن میگوید شما ترک دعوا دادید هیچ حقی نداریدو در دادگاه دستتان بسته است از شما راهنمایی میخواستم آیا میتوانیم با وجود این ترک دعوا حقمون رو بگیریم با طرح چه شکایتی در دادگاه.فقط مادرم قسط شکایت داره آیا میتونه از این حق که متوفا اختیار داره در موردثلث مال خود تصمیم بگیره طبق وصیتنامه پدربزرگم ادعا کنه وحقش رو بگیره یا خیرلطفا بفرمایید چگونه اقدام کنیم به نتیجه برسیم.

پاسخ

اگرمنظور شمااز ترک دعوا ، ترک محاکمه ی عنوان شده در قانون آئین دادرسی کیفری می باشد که تنها ...

مشاهده پاسخ کامل