• شماره تماس

     

  • آدرس

     

مشاهده سوالات حقوقی با برچسب " ازدواج "

سوال

سلام وقت بخیر من قراردادی سازمان بهزیستی هستم با سابقه 17 سال و امسال رای از دیوان عدالت گرفتم برای پیمانی شدن.سوال من اینه چون در سال 93 معاون حوزه ما که متاهل بودن از من خواستگاری کردن و این مسئله باعث ایجاد حرف و حدیث زیاد شد که من معترض شدم به ایشون و خواستم ازشون شکایت کنم که گفتن قصدشون خیر بوده و دیگران حرف دراوردن و من از چندتا از همکارانم که باعث حرف شده بودن بوسیله یه وکیل اظهارنامه فرستادم اداره در همین حد که قضیه جمع شد و حتی حراست یا گزینش هم منو نخواستن و بعد از این ماجرا تا الان با من دوبارهم قرارداد بسته شده یعنی طبق یکی از بندهای قرارداد طبق تائید گزینش قرارداد بسته میشه و تا الان این اتفاق افتاده. پارسال من ازدواج کردم و بدلیل همین حرف و حدیثها از همسرم جدا شدم.سوال من اینه که الان که مراحل گزینش قرار هست انجام بشه آیا بخاطر مسائلی که سال 93 بوده میتونه گزینش رد صلاحیت کنه یا به هر نحوی مانع پیمانی و اخراج و این مسائل بشه و اینکه اگر حرف این موضوع پیش اومد و اون آقا زدن زیر همه کاراشون چی ؟ و اینکه کلا به غیر از پیمانی شدن این مسئله چون مال دوسال قبله میتونه باعث اخراج و اینطور چیزا بشه با توجه به سابقه کارم.چون از اون مسئله 2سال گذشته .خواهش میکنم راهنمایی کنید

پاسخ

باسلام مطابق اظهارات جنابعالی به نظر می رسد مورد شما مشمول موارد ذکر شده در بند 4 ماده 2 قانون گزینش ( اشتهار به فساد اخلاقی و تجاهر به فسق ) و سایر بندهای ماده مذکور که ضوابط عمومی گزینش اخلاقی، اعتقادی و سیاسی را بیان نموده است نمی باشد. لکن در صورتی هم که بر خلاف این ماده شما را در گزینش رد نمودند به استناد ماده 14 قانون گزینش مذکور، می توانید در دو مرحله حداکثر تا دو ماه از تاریخ دریافت حکم به آن اعتراض نمایید. موفق باشید. ...

مشاهده پاسخ کامل


سوال

با سلام من خلبان یکی از ارگانهای دولتی هستم و کارمند رسمی می باشم بنده در شهریور سال91 ازدواج نموده و همسرم کارمند صدا و سیما است یک ماه مانده به مراسم عروسی به دلیل دخالتهای پدر و مادرش که به وی میگفتند باید در احمدآباد مشهد خانه بگیرید جایی که باید حداقل 2ملیون اجاره داده شود و با توجه به اینکه به بنده منزل مسکونی از طرف سازمان واگذار می گردید طوری شد که شهریور امسال بدون هیچ مشکلی متوجه شدم که به همراه پدرش به دادگاه مراجعه نموده و تقاضای سکه و نفقه کرده است یک ماه مانده به تالار جهت عروسی سپس متوجه شدم آنها وکیل گرفته اند بنده نیز اقدام به گرفتن وکیل نموده و چون عروسی نکرده بودیم تعداد300سکه او به 150 سکه تقلیل یافت و دادگاه پس از بررسی ها به دلیل اینکه هیچ اموالی از قبیل خانه و ماشین و پول در حسابهایم نداشتم و تازه فارغ التحصیل شده ام بنده را به پرداخت هر 6ماه یک سکه و نفقه ماهی250 هزار محکوم نمودند لازم به ذکر است که قبل از شروع رسیدگی به پرونده و یک ماه قبل از تاریخ دادگاه سکه و نفقه به محل کار بنده نامه ای آمد که معادل یک چهارم از حقوقم را مسدود نمایند قبل از شروع دادگاه وکیل من به مجتمع قضایی مشهد مراجعه نموده بود که نامه رفع توقیف حقوقم را بگیرند اما به وی اعلام کرده بودند اول باید حقوقش مسدود گردد و پول به حساب دادگستری واریز گردد تا ما نامه رفع توقیف حقوق وی را بدهیم حال سوال بنده این است 1ماه بعد پس از رسیدگی به پرونده و صادر شدن حکم هر 6ماه یک سکه بنده با رای موقت به مجتمع قضایی مشهد رفتم و با یک قاضی و مسول اجرای احکام صحبت کردم وآنها اعلام کردند وقتی که اعتراضات زده شد و حکم دادگاه و رای مربوطه قطعی شد ما نامه رفع توقیف برای شما صادر میکنیم چون شما فقط یه حقوق کارمندی دارید و باید از حقوقتان سکه و نفقه را پرداخت نمایید و لازم نیست حتما اول حقوقتان مسدود شود بعد نامه رفع توقیف حقوق شما صادر شود با توجه به این مساله من باز با وکیلم این قضیه را در میان گذاشتم و وی اعلام کرد نه من همون بار که رفتم گفتن حتما اول باید حقوقت مسدود شود بعد نامه رفع توقیف دهند من در سر دوراهی مانده ام و نمی دانم کدام پاسخ صحیح است اما متوجه شدم که وکیلم اولین موکل کارمندی که داشته من بوده ام وهمچنین می خواهم بدانم با توجه به عقد دایم ما و ثبت در دفتر اسناد رسمی و ثبت درشناسنامه آیا چون ایشان باکره است و عروسی نکرده ایم پس از جدا شدن ایشان و من می توانیم شناسنامه خود را از اسم یکدیگر پاک کنیم یا خیرممنون که دقیقا راهنمایی ام کنید روز خوبی داشته باشید فقط خواهشمندم سوال من در بین سوالات عمومی و در دید معرض عموم نمایش داده نشود با تشکر؟

پاسخ

با سلام 1- همسر شما در حین تقدیم دادخواست درخواست صدور قرار تامین خواسته نموده است و پس از صدور آن و پس از اعلام خواهان حسب ماده ...

مشاهده پاسخ کامل


سوال

با سلام! ضمن آرزوی شادکامی به استحضار می رساند:بنده از دوران کلاس 2-3 ابتدایی,در مغازه پدرم کار کرده ام.فقط دوران دبیرستان در شهر دیگری بوده ام.یعنی از سال 69 تا سال76 پیشش نبوده ام.دوباره اول سال1377 در مغازه اش کار کرده ام و از ادامه تحصیل منصرف شدم,تا 5 برادر و3 خواهرم به جایی برسند.در این مدت از هیچگونه کار وخدمتی کوتاهی نکرده ام و آنها با هزینه از محل درامد همان مغازه,همگی به دانشگاه رفته و شاغل شدند.ضمنا در سال 79 ازدواج کرده ام و دارای 2 فرزند هستم.در این سالها به پدرم می گفتم که حداقل مرا بیمه کن,اما گوش نداد.روز هایی بود که از 7 صبح تا اواخر شب کلا در دکان بوده ام.روزهای جمعه هم باز است.هیچگاه حقوق ثابتی نداشتم.مایحتاج ضروری منزل از مغازه تامین می شد.پدرم فقط 37 قسط وام صندوق مهر را -که جهت ابتیاع وانت پیکان گرفته بودم-پرداخت و من از یارانه خانواده ام 8 قسط دیگر را دادم و بقیه آ« مانده است-حدود 1200000 تومان- برج تیر امسال طبق نقشه یکی از برادرانم-که شاغل و دبیر هم هست!!-بین همسرم و والدینم مشاجره ای در گرفت و از ان روز دیگر نگذاشتند که من هم در مغازه کار کنم و همان برادرم در ساعات بیکاری کمک پدرم در مغازه است!! اکنون حدود 5 ماه است که بیکار هستم و خانه نشین .این همه سال در خدمتشان بودم و حتی بهتر از پدرم در حق همه شان پدری کردم و دم نزدم. -فرزند ذکور کبیر پدر هستم- اکنون حتی همسر و دخترم هم با ناراحتی می گویند که اگر این همه سال حتی اگر دستفروشی مستقل هم بودم,وضعمان بسیار بهتر از اکنون بود. خانم وکیل اکنون ماندها م که چه کنم؟به چه صورت احقاق حقم را بنمایم...یکبار به اداره کار جهت موضوع بیمه این سالها رفتم.آنها میگفتند:چون حالت کارگاه خانگی را دارد,ما نمی توانیم کمکی بکنیم!!؟؟اما اگر به جز تو شخص ثالثی انجا شاغل وبیمه بود,می شد که برایت کاری بکنیم و تو میتوانی در دادگاه محل خودتان اقامه دعوی بنمایی!! اکنون ملتمسانه مستدعی است که کمکم کنید.البته دو خواهرم چون شما فارغ التحصیل حقوق هستند که یکیشان هم وکیل است,چشم دیدن آن ناسپاسان را هم ندارم,چون در حق همه شان ایثار کرده بودم,اما.....افسوس!! با سپاس از لطفتان

پاسخ

متاسفانه همانگونه که در هیات های تشخیص اداره کار به جنابعالی گفته اند طبق ماده 188 قانون کار کارگاههای خانوادگی که انجام کار آنها منحصرا توسط صاحب کار و همسر و خویشاوندان نسبی درجه یک ...

مشاهده پاسخ کامل


سوال

با سلام اینجانب 11 سال پیش با همسرم ازدواج کردم ،همسرم نازای مادرزادی بود که این مساله را از من پنهان کرده بود بعد از اطلاع حدود 5 سال با مراجه به مراکز نازایی مختلف ،نهیتا در یک موسسه با استفاده از اسپرم اهدایی پس از 7 سال بچه دار شدم چون این عمل هنوز قانونی نشده است موسسه از من و همسرم امضا گرفت که متوجه عواقب این کار می باشیم بعد از بچه دار شدن با بیشتر شدن اختلاف من و همسرم (شایان ذکر است از اوائل ازدواج من و همسرم با یکدیگر اختلافاتی داشتیم ولی آنچنان درگیر درمان نازایی شده بودیم که فرصتی برای تصمیم منطقی نداشتیم) اینجانب حدود 3 سال است که به همراه دختر 4 ساله ام جدا از همسرم زندگی می کنم ،همسرم دادخواست نفی ولد را به دادگاه ارائه کرد که وکیلم با استناد به این که چون بیشتر از 2 ماه از تولد فرزندم گذشته است رای به رد دادخواست گرفت .همسرم مجددا دادخواست لعان و نفی نسب را مطرح کرده است که اینجانب برای فرار از این اتهام هولناک مدارک موسسه که اینجانب از طریق لقاح مصنوعی و در موسسه خاص باردار شده ام ،مورد لعان را منتفی کردم و با موسسه تماس گرفتم که در مورد اینکه من به اتفاق همسرم به موسسه مراجعه و تمام مراحل درمان را در کنار ایشان انجام داده ام اگر دادگاه استعلام کرد پاسخ دهید که بالاخره با تماسهای فراوان و شنیدن انواع جملات تحقیر کننده از مسول حقوقی موسسه ،بالاخره ایشان پذیرفتند در صورت استعلام پاسخ دهند حال قاضی این پرونده برگه احضاریه اینجانب به پزشکی قانونی و در صورت امتناع اینجانب در برگه اعلام کرده اند که دستور جلب مرا صادر خواهد کرد حال من چه کنم دختر کوچکم را که به اصرار همسر نامردم از طریق اسپرم اهدایی به دنیا /اورده ام را چه کنم ؟ نام پدر را از شناسنامه اش حذف کنم ؟ آیا این بچه بدون شناسنامه در این زمانه ظالم می تواند به زندگی ادامه دهد لازم به ذکر است از شدت غصه مدت دو سال است به بیماری ام اس مبتلا شده ام که شرایطم فعلا بد نیست ولیکن با فشارهای روحی و روانی همسر نامردم نگران بدتر شدن بیماری ام هستم و همسرم نیز از بیماری ام بی اطلاع است چون اگر متوجه شود چه بسا به دلایل مسخره ای تا الان به دادگاه ارائه کرده و همیشه هم جواب گرفته است ممکن است مهریه 2 ماه یک سکه ام را از دست بدهم . شایان ذکر است همسرم تا کنون بیش از 30 شکایت از اینجانب مطرح کرده است و بیش از 10 شکایت از پدر و مادرم . من در این سه سال هم در حال غصه خوردن هم در حال دادن حق الوکاله وکیل و هم شاهد بازنده شدن بیشتر پرونده های مالی و غیر مالی ام هستم حتی راضی شدم که شوهرم از دادخواستش انصراف دهد و من مهریه ام را ببخشم و حتی بابت فرزندم نفقه نگیرم (هر چند بعد از 2 سال از اجرایی شدن نفقه فرزندم غازی به من نداده است)ولیکن نمی توانم از همسر حق السکوت گیر خود اطمینان داشته باشم که بار دیگر دادخواستش را مطرح نکند واقعا مستاصل و درمانده شده ام شمار را به پاکی کودکم و دل کوچک او قسم راهنمایی ام کنید

پاسخ

پاسخ داده شده در تاریخ 30 تیر 1389 ساعت 17 ...

مشاهده پاسخ کامل